سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تمام جاده های حیات خود را آمده ایم به پابوس مرگ

محمد حسن دانش

خدا حافظ ، دوران کودکی ، دوران که هیچ  غم و غصه نداشتم دلم خوش بود به اسباب بازی کوچکی که بدست می آوردم  .

خدا حافظ ای کوچه های  که کودکی مرا مدفون کرده اید ای باغهای که سایه بان خرد سالی من بودید وای کوههای سرسبز راش و دشت های که قدم های کوچک خود را روی بستر گرم شما می گذاشتم ، خدا حافظ ای دهکده کوچک سرسبز که کودکی مرا به یاد داری خیلی وقت ها شده که چهره زیبای شما را ندیدم.

اما اینک من از بدرقه قلب خود باز می گردم ، از تدفین روح خود ، از مجلس که در آن به بناگوش ارزوهایم کافور مالیده ند، ببین چقدر سپیدم چقدر سپید و سوگوار ، این شکوفه های کفن جوانی منند. کفنی که در آن قلب خونین مرا پچیده اند.

نفرین بر جاودانگی ، که مارابه  دنبال خود به پرتگاه نیستی می کشاند ، نفرین بر جاویدانگی که لولوی مرگ را در شیشه های کودکی ما تکان می دهد . نفرین بر عشق زندگانی رنج آلود کبوتران ، نفرین بر عشق ، سمبلی که در آن قند می زنیم تا طعم خون خویش را در یابیم ، نفرین بر عشق سمبل که در آن پرمی زنیم .

اینک من از پای درختی که قلبم را به خاک سپرده ام ، باز می گردم ، از محل ملاقات من و عشق ، از محل تلاقی دومرگ ، در رودخانه خشک، ما از نخستین روز آغاز به پایان رسیده ایم ، همه باز می گردیم حتی رفتن ، باز می گردیم بسوی مرگ ، هر قدم مارا به مرگ نزدیک تر می کند ، پس هر قدم ما بسوی مرگ است ، زیرا همه جاده های مستقیم منحنی اند امدن و باز گشتن ، وصال جدایی است ، هیج کس به هیج چیز نمی رسد در این جهان ، تمام جاده های حیات خود را آمده ایم به پابوس مرگ .

همه گناهکارانی پارساییم و تهمت های بر دامن معصومیت، با رنج های ابدیمان ، با دستهای که نذورات ازلی عشق و مرگ را تقسیم می کنند ، ما کاهنان خردسال معبد مرگیم ،دوشیزگان مذکر راهبان راهزن ، و مردانِ مئونثِ عاشق.

برخاسته ایم تا فروافتیم و آمده ایم تا باز گردیم ، ما فرزانه ابلهانیم که شکنجه راعشق، و مرگ را حیات می خوانیم

من نیز در زمره فریب خوردگان فردایم ، مردانی که تا لحظه مرگ در تمنای حیات می سوزند،و تا جهنم فراق است از دامان آرزو بر نمی دارند ، و انسان را حریص آفریده اند حتی بر خدا وند ، و همه بهشت های خداوند ،که آرزوهای پارسایی را کفایت نمی کند.

 

با احترام

غرب کابل- صبح دوشنبه8/5/1386 (دانش)

 


نوشته شده در  دوشنبه 86/5/8ساعت  12:3 عصر  توسط محمد حسن دانش 
  نظرات دیگران()