دوستان و همراز عزیز سلام مدت زیاد بود که بخاطر عدم دسترسی به انترنیت نتوانیستم با شما باشم
هوای کابل خیلی سرد شده است و مردم اکثرا بی کار است و مواد سوختی خیلی گران شده است و مردم عادی واقعاً توان خرید آن را ندارد یک کیلو گاز 65 افغانی و یک لیتر بنزین 50 افغانی است و یک کار گر اگر کار گیر بیاورد روز 150 الی 200 افغانی
عید رمضان ، بر گرسنگان مبارک باد!
عید آمد و هر کس پی کار خویش است
می نازد اگر غنی و گر درویش است
من بی تو به حال خود نظر ها کردم
دیدم که هنوزم رمضان در پیش است
عید به معنای باز گشت است که در اسلام پس از انجام دوعبادت، یکی حج و دیگری رمضان ، بر پا می شود . این به معنای آنست که انسان در بستر عبادت باید به جای باز گشت کند . با توجه به شعار اصلی مسلمانان "انالله و انا الیه راجعون" مرجع این باز گشت ، همان جایی است که ما از آن آمده ایم و آن جز ذات باری تعالی نیست . اسلام به ما آموخته است ذات باری لایتناهی است و ما در باز گشت مداوم بسوی او که مرجع ما و کل هستی است می باشیم و هیچگاهی به او نمی رسیم . مصداق توفیق در این رجعت ابدی نیز انتزاعی و مجرد و ذهنی و خیالی نیست ، بلکه خود انسان است . هو مانیزم اسلامی ، بر خلاف این پندار که انسان و خدا دو ذات و اقنوم جدا و حتا متضاد باهم هستند و قربانی کردن یکی در پیشگاه دیگری ، حتمی است ، بر این باور است که هستی و از جمله انسان از خدا آمده است و بسوی او بر می گردد و خدا روح خویش را در کالبد او دمیده است و بر همین اساس او را خلیفه خداوند می خواند . با این تلقی ، رمضان و حج بستر و امکانی است که به انسان فرصتمی دهد ، به حقیقت خویش و صل گردد و خود را در یابد و به شکرانه این افتخار و توفیق عید بگیرد . در این مسیر است که انسان باید با گذر از خود جعلی و تصنعی ای که تاریخ و جامعه و و راثت و تعلق قومی و نژادی به او بخشیده است و یا در هنگامه های دگردیسی و بر گشتن تصادفی قافله ،سالاری و سرداری و مقام و مرتبه یافته است، خالصو ناب گردد و به عنوان یک انسان ، از همه آن عوارضو اضافات و فاضلات شیطانی ای که او را دیگری ساخته اند و از خود بدر برده اند پالوده گردد . تاریخ و جامعه و نظام های متنوع ، می تواند انسان را با خودش بیگانه و حتی دشمن سازد و به او شخصیت کاذب بخشد . از انسانی که باید خلیفه خد باشد ، نماینده ابلیس و اهریمن بپرورد. موجود طماع و حریص و برتری طلبی که می کشد و می سوزد و آواره می سازد و بر روی استخوان های شکسته قربانیان خویش کاخ مراد بر می افرازد و بر مقامی که شایسته او نیست لمیده و اینهمه را نیز بابی شرمی تمام داد خدا قلمداد می کند و فقط خود را مجاهد و غازی و فاتح و در صورت ضرورت ، شهید زنده ای می داند که خون شهیدان را وجه المصالحه ای برای معامله و سوداگری و ثروت اندوزی سازد . در مقابله با این آفت هولناک ، رمضان می تواند به هر مسلمانی بیاموزد که او او حتا با گرسنه بودن و تشنه بودن و امتناع از تمایلات شهوانی ، می تواند و باید انسان بماد . پس مجبور نیست بخاطر کسب حیثیت و هویت کاذب ، انسانهای دیگر را بکشد و باریا و تظاهرو باند بازی و دجال منشی و معامله گری و خود و وطن را فروختن و نقاب تقدس بخ چهره زدن و تیلسان زهد دروغین به بر کردن و از جهل عوام و حرص خواص بهره بردن ، خودش را اثبات نماید . آنکه یکباره به همه چیزرسیده است بی گمان یک سارق ودزد بی حیاست و ندیده ایم که از آسمان بر سرکسی طلاباریده باشد. اگراز آسمان هم باریده باشد از آسمان خدا نباریده است ، بلکه از آسمان شیطان و ابلیس های زمینی باریده است و آنهم در ازای سلب هویت انسانی و ارتکاب هزاران جنایت و خیانت و رذالت . بنابر این روزه گرفتن در رمضان و بر سر سفره ای که از خون فقراو عزت بیچارگان و ویرانی شهر ها و کلبه ها باده ها نوع اطعمه و اشربه و تنقلات و حلویات رنگین شده است افطار کردن ، و بر روی فرشی که یک تارحلال در آن یافت نمی شود به نماز ایستادن را هر گز نمی توان روزه گرفتن نامید. هدف اصلی رمضان تقوی ورزیدن یعنی خود و خدا را یافتن است و نه صرفاً لب فروبستن که یک حیوان هرگز ریا کار و منافق و متظاهر نیست . بیاد داشته باشیم که راه خدا از میانه ی مردم و انسانها می گذرد نه از روی اجساد خونین ، بدن های پاره پاره ، دهان های شکسته ، خانه های سوخته و شهر های ویران و جامعه ای بی بهره از نان و نوا.
عید رمضان ، عید خود یابی و خدایابی ست ، این عید را به آنانی که با غذای پاک افطار کرده اند و دهن به هیچ مرداری نیالوده اند مبارک باد می گوییم .
29 رمضان – کابل افغانستان
8 صبح
تا سپیده دم براین شب سلام
در اسلام قرآن و محمد ارزش ها و آموزه های تابناکی وجود دارند که متاسفانه به اعجازسیاه دین بازان حرفه ای و ساحران و متولیان بتکده های تحجروتزویروتعصب وعاملان تحریف و ریا وتظاهر به سنت های موهوم بدل شده اند. یکی ازاین آموزه های درخشان معرفی شب قدر و ضرورت شناخت آن وبیداربودن در آنست.شبی که به تعبیر رسای قرآن از هزارماه برتراست وملایک وروح دردامان آن تامطلع سپیده دمان در حال نزول هستند تا قربانیان شب وظلمت وسکوت راکه از هراس گسترده و همه جاگیرشب وارواح خبیثه و اشباح هول و جادوی وهم و عربده های و حشیانه ی شب زیان تاریکی پرست جز خواب گریزگاهی نیافته اند و ندارند با نوید فخر و مژده ی روزصلای بیداری بدهند که ای اسیران ظلمت جهل وفریب که سال ها زیستن در شب همنشینی با جغد و خفاش و شب پره آرزوی طلوع وامید روزو نیاز به روشنایی رادر پنهان ترین زوایای ضمیر تان خشکانیده است برخیزید بیدارشوید روزوطلوع در بیداری شماست وشب قدر همین را می گوید قدر اندازه وپیمانه ومرتبه وظرفیت واستعداد وتوانایی اوست یعنی سرنوشت هرموجودی را سرشت او معین می کند . پیر و پیشوای غزل که می سراید :
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسر شتند و به پیمانه زندند
با همین معنا از پیمانه سخن می گوید . پیمانه ای که ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت را با آن خاک نشین زانو به زانو می نشاند . سرنوشت هر پدیده ای به سرشت او وابسته است از همین رو گفته اند که زاغ کبوتر نمی زاید و از هسته ی تلخ و زهر ناک تر بوز ابوجهل خر ما نمی توان به دست آورد . البته تکنالوژی سیاسی و اهر یمنانه ی معاصر یک شبه می تواند جلاد را به شهید ، مستبد را به دموکرات ، ظالم را به عدالت خواه ، جانی را به داد خواه و گاهی هم داد گستر بدل کند ، همان کاری را می کند که ساحران فرعون کردند یعنی ریسمان ها را باسیماب فریب آغشتند تا در گرمای خورشید به حرکت در آینده و در چشم اسیرانی که حتا جرات دیدن و درست و عمیق دیدن ندارند مانند مار معلوم شوند . بیچاره ها اسیر و قربانی شب بودند .
بر همین اساس است که شب قدر را شب تقدیر نیز می نامند و معتقد اند تقدیر هر کسی در این شب معین می شود. آن که بیدار بود از ورای حجاب سیاهی که شب برهمه جاگسترده است و همه را از دیدن ، همه را از شنیدن ، همه را از جنبیدن و حرکت کردن مانع می شود ، طنین شهپر جبریل را بشنود که او را به پرواز فرامی خواند . ای خلیفه ی خداوند ، ای امانت دار بزرگ او که خدا از روح خود در تو دمید و تو را برهمه چیز کرامت داد و مسلط ساخت ، قدر خود را بشناس که امشب شب قدر است ! ای مرغ باغ ملکوت! دست و پا از زنجیر های گرانی که اهر یمن جادو باز شب بافته است رهاکن ! رها شو ، پرواز کن!
همه ی شب ها از آن خدایند و همه ی ماه نیز ، بنا بر این شب خاصی را نمی توان شب قدر نامید . از همین سبب برخی نزدهم ، بعضی بیست و یکم ،بعضی بیست سوم و کسانی بیست و هفتم را شب قدر می دانند و به موازات آن ها کسانی هم هستند که اصلا شب قدری ندارند . اما برای آن کسی که در بستر رمضان با تمرین تقواو لب فرو بستن بر مرداری خود را یافته است و خدایش را ، هر یک از این شب ها شب قدر است . شبی که خدا قرآن را نازل فرموده است.
می دانیم که قرآن به یکبارگی نازل نشده است ، اما برای حبیب خدا و محبوب خلق، محمد بزرگ هر لحظه ای از لحظات ، لمحه ای از شب قدر است . او که در بستر تزکیه و تقوا و ریاضت تا به مرحله ی "ماینطق عن الهوی" عروج کرد و "کل امر" را که روح و ملایک در شب قدر باخود به ارمغان می آورند در یافت.
شب قدر شب بیدار باش است شب احیا ست . یا ایهاالذین آمنوا استجیبولله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم . دعوت به زندگی و حیات . اما آن که در این شب خوابیده است و از خود غافل است و ر چنبره ی حاکمیت شوم منادیان ظلمت و نا آگاهی و پرچمداران سیاهی و سکوت اسیر ، حق ندارد و نمی تواند سرنوشت خودش را تعیین کند . سرنوشت او را دیگران برایش تعیین می کنند . یا شوروی یا امریکا یا حتا پاکستان . یکی او را سوسیا لیست و دیگری دموکرات می سازد و سومی هم پرچم امارت اسلامی را بر سر او بر می افرازد.
19 ماه مبارک رمضان - کابل افغانستان