تا سپیده دم براین شب سلام
در اسلام قرآن و محمد ارزش ها و آموزه های تابناکی وجود دارند که متاسفانه به اعجازسیاه دین بازان حرفه ای و ساحران و متولیان بتکده های تحجروتزویروتعصب وعاملان تحریف و ریا وتظاهر به سنت های موهوم بدل شده اند. یکی ازاین آموزه های درخشان معرفی شب قدر و ضرورت شناخت آن وبیداربودن در آنست.شبی که به تعبیر رسای قرآن از هزارماه برتراست وملایک وروح دردامان آن تامطلع سپیده دمان در حال نزول هستند تا قربانیان شب وظلمت وسکوت راکه از هراس گسترده و همه جاگیرشب وارواح خبیثه و اشباح هول و جادوی وهم و عربده های و حشیانه ی شب زیان تاریکی پرست جز خواب گریزگاهی نیافته اند و ندارند با نوید فخر و مژده ی روزصلای بیداری بدهند که ای اسیران ظلمت جهل وفریب که سال ها زیستن در شب همنشینی با جغد و خفاش و شب پره آرزوی طلوع وامید روزو نیاز به روشنایی رادر پنهان ترین زوایای ضمیر تان خشکانیده است برخیزید بیدارشوید روزوطلوع در بیداری شماست وشب قدر همین را می گوید قدر اندازه وپیمانه ومرتبه وظرفیت واستعداد وتوانایی اوست یعنی سرنوشت هرموجودی را سرشت او معین می کند . پیر و پیشوای غزل که می سراید :
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسر شتند و به پیمانه زندند
با همین معنا از پیمانه سخن می گوید . پیمانه ای که ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت را با آن خاک نشین زانو به زانو می نشاند . سرنوشت هر پدیده ای به سرشت او وابسته است از همین رو گفته اند که زاغ کبوتر نمی زاید و از هسته ی تلخ و زهر ناک تر بوز ابوجهل خر ما نمی توان به دست آورد . البته تکنالوژی سیاسی و اهر یمنانه ی معاصر یک شبه می تواند جلاد را به شهید ، مستبد را به دموکرات ، ظالم را به عدالت خواه ، جانی را به داد خواه و گاهی هم داد گستر بدل کند ، همان کاری را می کند که ساحران فرعون کردند یعنی ریسمان ها را باسیماب فریب آغشتند تا در گرمای خورشید به حرکت در آینده و در چشم اسیرانی که حتا جرات دیدن و درست و عمیق دیدن ندارند مانند مار معلوم شوند . بیچاره ها اسیر و قربانی شب بودند .
بر همین اساس است که شب قدر را شب تقدیر نیز می نامند و معتقد اند تقدیر هر کسی در این شب معین می شود. آن که بیدار بود از ورای حجاب سیاهی که شب برهمه جاگسترده است و همه را از دیدن ، همه را از شنیدن ، همه را از جنبیدن و حرکت کردن مانع می شود ، طنین شهپر جبریل را بشنود که او را به پرواز فرامی خواند . ای خلیفه ی خداوند ، ای امانت دار بزرگ او که خدا از روح خود در تو دمید و تو را برهمه چیز کرامت داد و مسلط ساخت ، قدر خود را بشناس که امشب شب قدر است ! ای مرغ باغ ملکوت! دست و پا از زنجیر های گرانی که اهر یمن جادو باز شب بافته است رهاکن ! رها شو ، پرواز کن!
همه ی شب ها از آن خدایند و همه ی ماه نیز ، بنا بر این شب خاصی را نمی توان شب قدر نامید . از همین سبب برخی نزدهم ، بعضی بیست و یکم ،بعضی بیست سوم و کسانی بیست و هفتم را شب قدر می دانند و به موازات آن ها کسانی هم هستند که اصلا شب قدری ندارند . اما برای آن کسی که در بستر رمضان با تمرین تقواو لب فرو بستن بر مرداری خود را یافته است و خدایش را ، هر یک از این شب ها شب قدر است . شبی که خدا قرآن را نازل فرموده است.
می دانیم که قرآن به یکبارگی نازل نشده است ، اما برای حبیب خدا و محبوب خلق، محمد بزرگ هر لحظه ای از لحظات ، لمحه ای از شب قدر است . او که در بستر تزکیه و تقوا و ریاضت تا به مرحله ی "ماینطق عن الهوی" عروج کرد و "کل امر" را که روح و ملایک در شب قدر باخود به ارمغان می آورند در یافت.
شب قدر شب بیدار باش است شب احیا ست . یا ایهاالذین آمنوا استجیبولله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم . دعوت به زندگی و حیات . اما آن که در این شب خوابیده است و از خود غافل است و ر چنبره ی حاکمیت شوم منادیان ظلمت و نا آگاهی و پرچمداران سیاهی و سکوت اسیر ، حق ندارد و نمی تواند سرنوشت خودش را تعیین کند . سرنوشت او را دیگران برایش تعیین می کنند . یا شوروی یا امریکا یا حتا پاکستان . یکی او را سوسیا لیست و دیگری دموکرات می سازد و سومی هم پرچم امارت اسلامی را بر سر او بر می افرازد.
19 ماه مبارک رمضان - کابل افغانستان